سلام
نمیدونم از کچا بگم. من دختری 23 ساله هستم. دارم برای ارشد میخونم. از همه جهت معمولیم از قیافه گرفته تا هوش. دلم میخواد تا دکتری بخونم به چند دلیل
1) به پدرم که برا درس خوندن من واسه کارشناسی هیچ امکاناتی رو فراهم نکرد (حتی آرامش توی خونه) منم سال 1نتونستم سراسری قبول شم سال دومم نشد ولی آزاد تهران خوندم( بگما هزینه آزادمم خدا یه فرشته رو از آسمون واسم فرستاد 4سال هزینه ام رو داد) من با کمبود امکانات خیلی سختیای دیگه ( توهین و تحقیر از طرف پدرم با اینکه هیچ خرجی واسم نکرد).خدا شاهده تمام سعیمو کردم تو درس خوندن. میدونم قبول نشدم درصد زیادیش از استرسم بود. ولی سال دوم که با داداشم خوندم اون تونست قبول بشه . اون باهوشتر از من نیست مطمئنم ولی اون قبول شد و من نشدم . با این حال اونم به کمک همون فرشته که خدا بهمون داد آزاد خوندیم. ولی همون سالای اول قبولیم بابام با پرویی تمام برگشت گفت تو آبروی منو بردی سراسری قبول نشدی اونقدر ناراحت شدم و گریه کردم به خودم قول دادم باید بالاترین درجه علمی بگیرم تا به این پدر پسر پرستم ثابت کنم من بی عرضه نیستم( پدرم همه جوره بین منو داداشم تفاوت میزاره یه بار که بهش گفتم خدا رو خوش نمیاد اینکارو میکنی برگشت گفت تو عقده روانی داری که همچین فکری میکنی)
2) میخوام پول در بیارم مستقل شم تا هر چی که واسم فراهم نشد و حسرتشو داشتم به دست بیارم
3)تمام رفاه و امکانات و واسه مادرم که همیشه درکم کرده چه قدر از فرق گذاشتن بابام رنج کشیدم و سختیای زیادی واسمون کشیده فراهم کنم. میخوام در پیریش آسایش داشته باشه
اینا مهم ترین دلیلام بود
ولی نمیتونم تو درس خوندن تمرکز کنم. خیلی زود کلافه میشم. خودم حس میکنم واسه اینکه من هیچ تفریحی ندارم. همش تو خونه ام .
تنها کارم درس خوندنه ولی بدون تمرکز. یعنی مثلا الان6 الی 5 ساعت در روز واسه ارشد میخونم. به خاطر هزینه زیاده کلاسای کنکور من یه درس میرم داداشمم یه درس دیگه چون هم رشته هم هستیم بعد از جزوه هم استفاده میکنیم. بقیه درسا رو خودم میخونم.دلم نمیخواد کلاس برم نمیخوام اگه قبول نشدم نگران سرکوفت بابام باشم که بگه پول کلاس دادم.
هر چی تست میزنم میتونم بگم بیشترش غلطه. اعصابم داغون میشه. کلافه شدم .50 درصد مشکل من حواس پرتیه (مثلا2+4 مینویسم 8)
حسم میگه اگه یه تفریح توپ داشته باشم ذهنم فعال میشه . ولی پدرم اصلا به فکر ما نیست تنها جایی که میخواد ما رو ببره قبرستون و مراسم ختم و عیادته وقتی هم که مخالفت میکنیم تنها دعایی که میکنه میگه وقتی بدبخت شدید وقتی به جایی نرسیدید اون وقت میفهمید که به مسائل دینی پشت پا نزنید.
با این اوصاف یه راه حل میخوام تا بتونم اونجور که میخوام درس بخونم یعنی ساعت بیشتر با دقت بیشرتا بتونم ارشد برق رو سراسری تهران یا چند شهر مهم دیگه قبول شم